دیدن دبیرجانم ❤️
بنام دو گل بهشت یکی عشق و دیگری سرنوشت... به قلم گفتم بنویس هرچه دلش خواست ما را خاک پای دوست و دوست را تاج سرما نوشت ️تقدیم به دوستان جان یک روز بین التعطیلی صبح رفتم مدرسه ، ازکل دانش آموزای مدرسه، 12 نفر اومدیم مدرسه بقیه زنگ زدن و خانواده هاشون اومدن دنبالشون و من به داداشام زنگ زدم و داداشام نتونستن بیان و درآخر به داداش صادقم گفتم زنگ بزنه به آژانس و آژانس اومد دنبالم و اومدم خونه ساعتای 20 دقیقه به 1 رفتم حدیدی پور، اولین نفری که از سالن اومد تو حیاط ستایش بود و کلی لغل کردیم همدیگه رو و بعد ستایش رفت تو سالن و مهسا رو آوردش تو حیاط و با مهسا کلی همدیگررو بغل کردیم ...